هی تو . . .

فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق ، قیمت دارد تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .

هی تو . . .

فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق ، قیمت دارد تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .

پادوگر و مچه !! :-D

یه پست خرکی نوشتم! هر کی حالشو داره لدفن بفرمویه ادامه ... توی روزگار موزگار قدیم ندیم ، توی سرزمین مرزمین ها ، یه جادوگر پادوگری زندگی میکرد .. !....:....::.......:....::...پادوگر یه بچه داشت و یه مچه ! یه روز [مچه] به پادوگر میگه : ' مامان پادوگر گرسنمه و مرسنمه !!!' ....:....::.......:....::... پادوگر میگه گرسنته یا مرسنته ؟!! ....:....::.......:....::...مچه میگه : مرسنمه !! ....:....::..........:....::...پادوگر میگه : غذا میخای یا مذا ؟؟!....:....::.......:....::...مچه گفت : مذا !! ....:....::.......:....::...پادوگر رفت غذا ، مذا رو از رو کابینت ، مابینت بیاره !....:....::.......:....::...پادوگر میگه : مذا رو آتیش باشه یا رو پاتیش ؟؟ ....:....::.......:....::...مچه یکم فکر پکر کرد و گف : اوووم رو پاتیش !....:....::.......:....::...پادوگر میگه : با آب باشه یا ماب ؟؟! ....:....::.......:....::...گفت : با ماب ! ....:....::.......:....::...گف تو دیگ باشه یا پیگ ؟؟! مچه گفت تو پیگ .. !! ....:....::.......:....::...بعدش [بچه ] اومد و گفت : مامان جادوگر شام مام چی داریم ، گرسنمه و مرسنمه ، ....:....::.......:....::...پادوگر گفت : گرسنته یا مرسنته ؟؟! ....:....::.......:....::...بچه یکم فکر پکر کرد و کله مله ش رو بکار انداخت ، دید ملش کار نمیکنه گفت : گرسنمه !!....:....::.......:....::...غذا میخای یا مذا ؟؟....:....::.......:....::...گفت : غذا !! ....:....::.......:....::...رو آتیش باشه یا رو پاتیش ؟؟....:....::.......:....::... گفت :رو آتیش !! ....:....::.......:....::...پادوگر به بچه گفت برو تو آب ماب بشین ، تا برات غذا مذا بیارم ! بچه تا نشست تو دیگ پیگ ، یهو پادوگر در مر پیگ رو بست ! ....:....::.......:....::...بعد که غذا مذای مچه و پادوگر درست مرست شد ، مچه و پادوگر رو صندلی مندلی نشستن ، و بچه رو تو بشقاب مشقاب ریختن و گذاشتن رو میز پیز !!! ....:....::.......:....::...بچه گفت : منو نخورین ، درد ، مردم میاد ! ....:....::.......:....::...پادوگر گفت همون بهتر که درد مردت بیاد ! بعد مچه و پادوگر بچه رو تا آخر خوردن ، و به مندگی خودشون پدامه دادن !!!!! ) ....:....::.......:....::.......:....::.......:....::.......:....::.......:....::.......:....::...هر کی حوصله کردو تا آخر خوند و چیزی ازش فهمید خوشبحالش ! هر کی هم فحش داد ، خودشه !! و دیگر هیچ .. !!!
نظرات 6 + ارسال نظر
Reza-Zeus دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:02 http://www.reza-zeus.blogsky.com/

اینجور حرف زدن
بچه مچه و جارو پارو و اینا !
بده...
برا لات ماتاس !
: D

حالا تو فکر پکر کردی ما خعلی خو ب موبیم ؟؟!
ما ازون لات ماتای مثبتیم پثبتیم !! :-D

behzad دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:51 http://shirazkhabar.blogsky.com

وقت مردم الکی میگیریی برای چی؟ یک مطلب بنویس که بشه استفاده کرد. وبلاگ منو ببین یاد بگیر. همون اول گفتم مغزت خالیه. گفتی نه

آخی بمیرم ! حالا چراگریه میکنی؟! الان خیلی از مطالبت استفاده میکنن ؟؟! اگ أمن خالیه پ أتو چی باشه الله اعلم ! خدا دوروبریاتو صبر بده !

آرام سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 00:28 http://zendegiaram.blogsky.com/


فک کنم فهمیدم
خلاقیتت زیاده

همینکه فکر پکر کردی جای شکر مکر ش باقی ماقیه ! میسی

امین سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:47

رسید به دستم
ممنون ازت

کدومش رسید؟! قاطی شد همه باهم ،نمیدونم چی اومد واست

س م ح سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 http://gitare.blogsky.com

یعنی اینجاس که باید شمشیر ممشیرو از قلاف ملاف بیرون کشیدو از وسط به ۲ قسمت مساوی تقسیم مقسیمت کرد

کنترل منترل کن خودتو ! یه کلام از پدر دوماد موماد

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 14:20 http://www.hashemi.blogsky.com

های ی ی ی یادش بخیر

هعی ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد